به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها همه ایران داغدار آبادان و آنهایی است که در حادثه ساختمان ناتمام متروپل جان باختند، ساختمانی که اگر در فرآیند احداث آن اصول و قواعد مهندسی و ایمنی رعایت میشد، هنوز به اتمام نرسیده فرو نمیریخت. پلاسکو هم یک ساختمان شاخص در تهران بود که به دلیل همین ناایمن بودن طعمه حریق شد و عده زیادی در حادثهای که برای آن رخ داد، جان باختند. اما اکنون برخی از اخبار حاکی ازآن است که ساختمانهای ناایمن و غیر استاندارد زیادی همچون پلاسکو و متروپل در کشور وجود داردکه نیازمند تصمیم فوری و قاطع برای ایمنسازی هستند. برای واکاوی بیشتر این مهم به سراغ مهندس محمد محمدی نژاد، عضو اسبق هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران رفتهایم. «راهبرد معاصر» به برخی از سوالاتی که در اذهان عمومی درباره چگونگی اصلاح روند موجود و جلوگیری از تکرار حوادث تلخ مشابه ایجاد شده، در گفتگوی پیش رو پاسخ داده است:
*جناب مهندس محمدی نژاد !ساختمانهای نا ایمن در کشور را چطور شناسایی کنیم؟
ابتدا باید ببینیم تعریف ساختمان ناایمن چیست. ساختمان ناایمن براساس ضوابط ساختمانی است که در مواقع وقوع بحران هایی مثل زلزله، سیل و یا آتش سوزی از خود عملکرد مناسبی نشان ندهد. در مورد بحران آتشسوزی ساختمان پلاسکو را داشتیم که متاسفانه وقوع حریق باعث فروریختن آن شد و یک فاجعه ملی رقم خورد. اما ساختمان متروپل آبادان را در رده ساختمانهای ناایمن طبقه بندی نمیکنیم. یک ساختمان باید ابتدا احداث شود و در زمان بهرهبرداری اگر عملکرد مناسب نداشت در رده ناایمن طبقهبندی گردد.
برج متروپل در همان زمان احداث متاسفانه به دلیل مشکلاتی که در طراحی، نظارت، اجرا و کنترل ساختمان داشت، نتوانست بارهای وارده را تحمل کند و دچار ریزش شد و متاسفانه جمعی از هموطنان ما کشته شدند.
* سازمان آتش نشانی و شهرداری در این مهم چه نقشی دارند؟
سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی سازمانی است که در تمام شهرهای کشور مسئولیتهای مشخصی دارد که اهم آن اطفای حریق و امدادرسانی در حوادث است. قاعدتا براساس همان وظیفهای که دارند در مراحل طراحی و اجرا ساختمانها را بر اساس دستورالعملهای ایمنی اعلام و اطفاء حریق و ... بررسی میکنند. همچنین ساختمانهای موجود را از نظر رعایت شاخصهای ایمنی به ساختمانهای ایمن، کم خطر، پرخطر و بحرانی طبقهبندی میکنند. بدین ترتیب یک درجه ایمنی هم میتوانند به ساختمانها بدهند.
در فرآیند بررسی ساختمانها، شهرداریها مکلف به ابلاغ اخطار به مالکین و ذینفعان ساختمانهای ناایمن براساس گزارش سازمان آتش نشانی هستند. اینجاست که پرونده ساختمانهایی مانند پلاسکو و کلینیک اطهر سینا پررنگتر میشود. دقت کنیم که اخطارهایی که شهرداری به مالکین ساختمانهایی ناایمن داده است فقط در بحث مقاومت در برابر حریق بوده و نه شاخص های دیگر را نیز دربرداشته که متاسفانه به این اخطارها از سوی مالکان توجهی نشده است.
در حال حاضر۳۳ هزار ساختمان ناایمن فقط در شهر تهران داریم که 23 هزار ساختمان کم خطر هستند، 3 هزار و چهارصد ساختمان، پرخطر و 129 ساختمان در وضعیت بحرانی قرار دارند. اسامی و لیست این ساختمانها را شهرداری و سازمان آتش نشانی منتشر کرده است.
این اقدامات هرچند دیرهنگام ولی باز هم گامی رو به جلو است. این حق مردم است که به عنوان بهرهبرداران اصلی ساختمانها بدانند زمانی که برای انجام امورات خود وارد یک ساختمان عمومی، تجاری و یا اداری میشوند، آن ساختمان در چه وضعیتی از نظر ایمنی قرار دارد؟ اما این فقط گام شناسایی است.
شهرداری به اذعان خودش تاکنون تنها کاری که انجام داده، اعلان اخطارهای پیاپی به مالکین ساختمانهای ناایمن بوده. حالا باید دید اخطارها به چه نتیجهای منجر شده است. در مورد پلاسکو همان سال وقوع حادثه اعلام شد که 15 بار به مالک اخطار داده شده بود، در کلینیک اطهر سینا نیز همینطور و 5 بار به مالکین اخطار داده شده بود. اما دیدیم که آتشسوزی در این کلینیک اتفاق افتاد و متاسفانه عدهای از بین رفتند.
پس اخطار به تنهایی نمیتواند چارهی کار باشد. بنابراین بایستی بر اساس دستور العملها و مجموعه اقدامات ضروری در مواجهه با ساختمانهای ناایمن اقدام کرد:
1) مواجهه مدیریتی با این ساختمانها بایستی از نوع مدیریت بحران باشد یعنی اعلان اخطارها و هشدارها از سوی نهادهای نظارتی به تنهایی کافی نیست.
2) باید ضمانت اجرایی داشته باشد. زمانی که مالک یا مالکین از مقررات تبعیت نمیکنند و اقدامات اصلاحی را انجام نمیدهند، بر اساس مقررات باید دادستانی و نیروی انتظامی ورود پیدا کنند.
* آیا آماری از ساختمانهای ناایمن در کل کشور هم داریم؟ چه ضوابطی داریم؟
کل کشور را بنده اطلاع دقیقی ندارم و شاخص های مربوطه را باید مراکز تحقیقاتی مثل مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی تعیین و وزارت راه و شهرسازی که متولی این امر است آمار ساختمانهای ناایمن را اعلام کند. البته همان آمار شهر تهران هم علیرغم وجود کنترلهای بیشتر در پایتخت اصلا خوب نیست، چرا که بیش از 40 درصد ساختمانهای شهر تهران فاقد اسکلت مقاوم در برابر زلزله هستند. در عین حال ما هنوز در بخشهای طراحی و نظارت و اجرای ساختمانهای جدید حلقه مفقودهای تحت عنوان کنترل ساختمان داریم .
ضوابط و مقررات موجود کافی است. مثلا مبحث 22 مقررات ملی ساختمان که برای همه لازم الاجراست، در خصوص نگهداری ساختمانهای در دست بهره برداری است. برای همین ما متروپل را در رده ساختمانهای ناایمن طبقهبندی نمیکنیم چون هنوز احداث نشده بود که به بهرهبرداری رسیده باشد. اما در مورد ساختمانهای احداث شده و موجود اینها نیاز به نگهداری مهندسی دارند. الان ما حدود 1000 ساختمان بلند در تهران داریم که مشکلات ایمنی دارند.
افراد متخصص باید بیایند و تحملپذیری این ساختمانها را در مقابل بارهای ثقلی، جانبی و بحرانهایی مثل آتشسوزی و تابآوریهای مختلف بررسی کنند و اگر نیاز به مقاومسازی و ایمن سازی داشت راهکارهای فنی، مهندسی و اجرایی ارائه دهند؛ نباید بگذاریم بحران اتفاق بیافتد و بعد به فکر مدیریت بحران باشیم.
البته مقوله مدیریت بحران سازوکار خودش را دارد و در مباحث مقررات ملی ساختمان هم پیشبینی شده است. ولی پیشگیری همیشه بهتر از این است که بحران ایجاد شود و بعدا به فکر چاره باشیم چرا که به این ترتیب اکثرا فرصتها از دست میروند.
* برخی معتقدند که شهرداری به جای اینکه بر روی مقاوم سازی تمرکز کند بر روی درآمدزایی تمرکز دارد، نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
همانطور که عرض کردم دستگاههای مختلف وظایف مختلفی در مقوله ایمنی ساختمان دارند. مهندسین عضو سازمان نظام مهندسی باید طراحی مناسب انجام بدهند و بر اساس مقررات ملی ساختمان، نظارت بر اجرا داشته باشد و ساختمان را باید حتما مجری ذیصلاح بسازد. همچنین در مورد ساختمانهای در دست احداث و بهره برداری، شهرداری وظایف مشخص دارد. شهرداری میتواند در رابطه با احداث غیراصولی و بهره برداری ناایمن مجموعههای ساختمانی تذکر و در صورت لزوم دستور توقف عملیات و پلمپ بدهد و اینها جزء وظایف قانونی شهرداری است. طبق مواد 55 و 100 قانون شهرداریها، شهرداری یکسری وظایف در مورد ساخت و ساز در محدوده شهری دارد که در واقع بخشی از آن کنترل ساختمان است.
اما وظیفه اصلی نزد وزارت راه و شهرسازی است. وزارت مذکور متولی دولتی اصلی این موضوع است و شهرداری یک نهاد عمومی است. مشکلی که ما در شهرداری داریم این است که تخلفها در شهرداری بعضا درآمدزا هستند و همین امر موجب تعارض منافع میشود. یعنی از طرفی شهرداری باید تذکر بدهد که خلافهای ساختمانی اتفاق نیافتد و از طرفی در این خلافها براساس آراء کمیسیون ماده 100 ذینفع است این تناقض بهتر است هرچه سریعتر برطرف شود.
اما در مورد وزارت راه و شهرسازی اینطور نیست و این وزارتخانه طبق قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مسئولیت اصلی نظارت عالیه بر امر کنترل ساختمان را بر عهده دارد. در فصل چهارم آئین نامه اجرایی قانون مذکور چندین ماده به همین موضوع اختصاص پیدا کرده است. بعنوان مثال در فرآیند کنترل ساختمان هر شخص حقیقی یا حقوقی اعم از اینکه در ساختمان مورد نظر ذینفع باشد یا نباشد میتواند تخلفات ساختمانی را به ادارات کل راه و شهرسازی اطلاع دهد و ادارات مذکور موظفاند که نقشههای ساختمانی را از شهرداری اخذ و بررسی و کنترل نمایند و چنانچه محرز شود که در مراحل طراحی، نظارت و اجرای ساختمان تخلفی خلاف مقررات صورت پذیرفته بایستی اخطار دهند و اگر ترتیب اثر داده نشد، از دادگستری و نیروی انتظامی استفاده شود و عملیات ساختمانی را تا رفع تخلف را متوقف نمایند. این قوه قاهره در اختیار وزارت راه و شهرسازی است ولی متاسفانه خیلی کم از این ابزار قانونی استفاده شده است و شاهد این مدعا این است که ما 25 سال بعد از تصویب قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان شاهد حوادث تلخی مانند ریزش ساختمان متروپل آبادان هستیم که این فجایع ملی حاصل همین موضوع یعنی فقدان کنترل ساختمان است. الان میبینیم که هر یک دستگاههای متولی دیگری را مقصر میدانند، اما قانون و آیین نامه اجرائی صراحتا میگوید که در اینجا نقش نظارتی وزارت راه و شهرسازی از سایر دستگاهها پررنگتر است.
*در نهایت برای مدیریت ساختمانهای ناایمن چه باید کرد؟
گام اول شناسایی این ساختمانها بر اساس شاخصهای استاندارد است. اول باید تعریفی از ساختمان ایمن و ناایمن در چارچوب قوانین و مقررات داشته و با همه متولیان به اجماع برسیم. کلیه دستگاههای دست اندکار مثل نظام مهندسی، وزارت راه و شهرسازی، شهرداری، سازمان آتشنشانی و در برخی موارد وزارت کار و ... بیایند و به یک تعریف و دستورالعمل واحد در مورد شناسایی ساختمانهای ناایمن برسیم.
در گام بعد اقداماتمان را اولویتبندی کنیم. باید ساختمانهایی که بر اساس شاخصهای ایمنی در رده پر خطر یا بحرانی قرار دارند در راس اقدامات اولویتدار قرار گیرند و سریعا نسبت به تاسیسات آن ساختمانها و نسبت به ایمن سازی و مقاومسازی آنها از نظر بارهای وارده، حریق، آسانسور، تاسیسات، تجهیزات و ... هر موضوعی که میتواند راجع به مخاطرات باشد، اقدام شود.
البته این واقعیت را هم در نظر بگیرید که همه ساختمانها قابل اصلاح و ایمن سازی نیستند. ما الان 50 بیمارستان در شهر تهران داریم که بالای 50 سال از عمرشان میگذرد. طبیعی است که این ساختمانها هر چقدر هم خوب نگهداری شوند، قطعا اسکلتشان از نظر آیین نامه 2800 ضد زلزله طراحی نشده است. پس با اینکه درجه اهمیتشان از نظر آیین نامه زلزله درجه ۱ و بالا است یعنی باید بعد از زلزله بتوانند به شهروندان خدمت بدهند اما خودشان جزء اولین ساختمانهایی هستند که از سرویس خارج میشوند.
تاکید می کنم همه ساختمانها همیشه قابلیت ایمن سازی و مقاوم سازی را ندارند و سیستمهای سازه و ایمنیشان را نمیتوان اصلاح کرد. خیلی مواقع باید این ساختمانها تخلیه، تخریب و نوسازی شوند. لذا یکی از از اقدامات اساسی در مورد ایمنسازی ساختمانها میتواند تخلیه و تخریب باشد چرا که با توجه به زمان احداث اسکلتشان مقاومت و پایداری لازم ندارند یا سیستمهای ایمنی آنها در مواقع بروز بحران معیوب و ناکافی باشد.